معنی مثل فرد بداخلاق
حل جدول
گوشتتلخ
گوشت تلخ
بداخلاق
بدخو، تندخو، بدخلق، تندمزاج
کج خلق
کجخلق
مثل فرد بسیارعبوس
برج زهرمار
مثل فرد بدخلق
گوشت تلخ
مثل فرد بلاتکلیف
یک لنگه پا
مثل فرد پرحرف
روده دراز
مثل فرد بسیارپیر
آفتاب لب بام
لغت نامه دهخدا
بداخلاق. [ب َ اَ] (ص مرکب) تندخوی. بدخوی. بدکار:
کآن بداخلاق بیمروت را
سنگ بر سر زدن سزاوار است.
سعدی (صاحبیه).
فرهنگ معین
(~. اَ) [فا - ع.] (ص.) تندخو، خشمگین. مق. خوش اخلاق.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بداغر، بدخلق، بدخو، تندخو، تندمزاج، کجخلق، ناخلف،
(متضاد) خوشاخلاق، خوشخو
فرهنگ واژههای فارسی سره
دژخو
واژه پیشنهادی
ناخن تنگ
معادل ابجد
1592